تمام نکات درس اول ادبیات دوازدهم تجربی برای کنکور
نکات درس اول ادبیات دوازدهم تجربی
برای موفقیت در امتحانات و کنکور، تسلط بر درس اول ادبیات فارسی دوازدهم با عنوان «شکر نعمت» ضروری است. این درس از گلستان سعدی، مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی را در خود جای داده که برای دانش آموزان رشته تجربی اهمیت ویژه ای دارد و فهم کامل آن برای پاسخگویی به سوالات چهارگزینه ای و تشریحی بسیار مهم است. در ادامه، تمامی ابعاد این درس از معنی و آرایه ها تا نکات کلیدی و پاسخ کارگاه متن پژوهی، به صورت دقیق و کاربردی بررسی شده است تا به عنوان یک راهنمای جامع و کامل، شما را در یادگیری این درس یاری کند.

درس ادبیات فارسی دوازدهم، بستر مناسبی برای تقویت مهارت های زبانی، ادبی و فکری دانش آموزان فراهم می آورد. درس «شکر نعمت» به دلیل نثر مسجع و پرمغز سعدی و همچنین اشتمال بر مفاهیم ارزشمند شکرگزاری و شناخت عظمت الهی، از اهمیت بالایی برخوردار است. بررسی دقیق هر بخش از این درس، نه تنها به شما در کسب نمرات عالی کمک می کند، بلکه بینش عمیق تری نسبت به زیبایی های زبان فارسی و جهان بینی شاعران و نویسندگان بزرگ می بخشد.
۱. ستایش: «ملکا، ذکر تو گویم…»
درس ادبیات فارسی دوازدهم با یک ستایش دلنشین آغاز می شود که سروده ای از سنایی غزنوی است. این ستایش، با کلمات و عباراتی زیبا، به بزرگی خداوند و ناتوانی انسان در ادای حق شکر او اشاره دارد و مقدمه ای بر درس اصلی «شکر نعمت» محسوب می شود. بررسی دقیق این بخش از جهت فهم معانی، تشخیص آرایه ها و نکات دستوری، بسیار مهم است.
۱.۱. معنی بیت به بیت ستایش
در این قسمت، به بررسی دقیق معنی و مفهوم هر بیت از ستایش «ملکا، ذکر تو گویم…» می پردازیم. این معانی برای فهم عمیق پیام شعر و آمادگی برای پاسخگویی به سوالات تشریحی و تستی ضروری هستند.
- ملکا، ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی / نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
معنی: ای پادشاه و پروردگار! تو را ستایش می کنم و نام تو را بر زبان می آورم زیرا تو پاک و بی عیب هستی و تنها شایسته ی پرستش و خداوندی. جز راهی که خودت به من نشان می دهی، به هیچ راه دیگری نمی روم. - همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم / همه توحید تو گویم، که به توحید سزایی
معنی: تنها به درگاه تو روی می آورم و تمام خواسته هایم را از فضل و کرم تو طلب می کنم. فقط یگانگی تو را بر زبان می آورم و به آن معتقد هستم، چرا که تنها تو لایق یگانه و بی همتا بودن هستی. - تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی / تو نماینده ی فضلی، تو سزاوار ثنایی
معنی: تو دانا، بزرگوار، بخشنده و مهربانی. تو نشان دهنده ی تمام نیکویی ها هستی و تنها تو شایسته ی ستایش و سپاس هستی. - نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی / نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
معنی: نمی توان تو را وصف کرد، زیرا تو فراتر از هر توصیفی هستی. نمی توان برای تو شبیهی قائل شد، زیرا تو در خیال و اندیشه ی هیچ کس نمی گنجی و با هیچ چیز قابل مقایسه نیستی.
۱.۲. قلمرو زبانی ستایش
درک قلمرو زبانی شامل واژگان، نکات دستوری و املایی، برای تسلط بر شعر ضروری است. این بخش به شما کمک می کند تا با ریزبینی بیشتری شعر را تحلیل کنید.
- واژگان دشوار:
- ملکا: پادشاها، ای پادشاه (منادا)
- ذکر: یاد، ستایش
- سزایی: شایسته هستی (سزا + یی (مصدر))
- توحید: یگانه دانستن خداوند، یکتاپرستی
- حکیم: دانا
- عظیم: بزرگ
- کریم: بخشنده
- رحیم: مهربان
- نماینده: نشان دهنده، مظهر
- فضل: بخشش، کرم، نیکویی
- ثنا: ستایش
- وهم: خیال، پندار
- نگنجی: جای نگیری (بن ماضی: گنجید، بن مضارع: گنج)
- نیایی: وارد نشوی (بن ماضی: آمد، بن مضارع: آی)
- نکات دستوری:
- «توام راه نمایی»: (تو + ام + راه نمایی) «ام» در اینجا مخفف «مرا» است و نقش مفعول دارد. یعنی: «تو مرا راه نمایی».
- «همه» در بیت دوم، نقش صفت مبهم دارد.
- «پاکی»، «خدایی»، «حکیمی»، «عظیمی»، «کریمی»، «رحیمی»، «نماینده ی فضلی»، «سزاوار ثنایی»: همگی مسند هستند و فعل «هستی» به قرینه ی لفظی یا معنوی حذف شده است.
- فعل «نروم» و «نگنجی» و «نیایی» فعل مضارع التزامی هستند.
- نکات املایی:
- «وهم» (خیال) با «هضم» (گوارش) و «هزم» (شکست)
- «فضل» (بخشش) با «فصل» (یک قسمت از کتاب یا سال)
۱.۳. قلمرو ادبی ستایش
شناخت آرایه های ادبی به درک عمق و زیبایی شعر کمک می کند و در سوالات تستی و تشریحی کنکور اهمیت زیادی دارد.
- تشبیه:
- در این ستایش تشبیه صریح وجود ندارد، اما می توان به تشبیه های ضمنی در بیان عظمت خداوند اشاره کرد.
- سجع:
- پاکی و خدایی / راه نمایی (سجع متوازن)
- جویم و پویم و گویم / سزایی (سجع متوازن)
- حکیمی، عظیمی، کریمی، رحیمی / فضلی، ثنایی (سجع متوازن و متوازی)
- تکرار:
- «تو» (تکرار ضمیر، نشانه ی تاکید بر یگانگی و عظمت خداوند)
- «همه» (تکرار برای تاکید بر جامعیت)
- «نتوان» (تکرار برای تاکید بر ناتوانی انسان)
- واج آرایی:
- تکرار واج «ت» در بیت سوم (تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی / تو نماینده ی فضلی، تو سزاوار ثنایی)
- تناسب (مراعات نظیر):
- حکیم، عظیم، کریم، رحیم (تناسب صفات الهی)
- مبالغه:
- «نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی / نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی» (اغراق در وصف ناپذیری خداوند)
- پرسش انکاری:
- «نتوان وصف تو گفتن…» (در قالب فعل خبری اما مفهوم انکاری دارد، یعنی قطعاً نمی توان وصف کرد.)
۱.۴. قلمرو فکری و پیام اصلی ستایش
پیام های اصلی ستایش، مفاهیم عرفانی و توحیدی هستند که بینش شما را نسبت به جهان بینی شاعر و محتوای درس تقویت می کند.
- توحید و یگانگی خداوند: محور اصلی شعر، بیان یگانگی و بی همتایی خداوند است.
- اطاعت و تسلیم در برابر حق: شاعر بر لزوم تبعیت از راهنمایی های الهی تاکید می کند.
- ناتوانی انسان در شناخت و ستایش کامل خداوند: بیانگر محدودیت ادراک بشر در برابر عظمت پروردگار است.
- صفات الهی: اشاره به صفات جمال و جلال خداوند مانند حکمت، کرم، رحمت و عظمت.
۲. درس اول: «شکر نعمت» (از گلستان سعدی)
درس اصلی، بخش «شکر نعمت» از کتاب ارزشمند گلستان سعدی است که به شکرگزاری از نعمات الهی می پردازد. این بخش از نثر مسجع و دلنشین سعدی، مملو از نکات زبانی، ادبی و فکری است که در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرد.
۲.۱. آشنایی با سعدی شیرازی و اثر ارزشمند گلستان
سعدی شیرازی، ملقب به «استاد سخن»، یکی از بزرگترین شاعران و نویسندگان زبان فارسی است که در قرن هفتم هجری می زیست. او به دلیل سفرهای متعدد به نقاط مختلف جهان، تجربه های گرانبهایی کسب کرد که آن ها را در قالب آثار خود به نگارش درآورد.
گلستان سعدی، که درس «شکر نعمت» از آن برگرفته شده، اثری استثنایی در نثر فارسی است. این کتاب در هشت باب تنظیم شده و شامل حکایات کوتاه، پندها و اندرزهای اخلاقی، اجتماعی و عرفانی است که با زبانی شیوا، نغز و اغلب مسجع نگاشته شده اند. نثر گلستان، نمونه ی کاملی از ایجاز، بلاغت و زیبایی کلام در ادبیات فارسی است و به دلیل روانی و دلنشینی، از همان ابتدا مورد توجه فارسی زبانان قرار گرفته است.
۲.۲. معنی دقیق متن «شکر نعمت»
متن «شکر نعمت» از گلستان سعدی، نثری آهنگین و پرمغز است. در ادامه، هر بند از متن به صورت روان معنی شده و واژگان دشوار نیز در خلال متن توضیح داده شده اند.
بند اول:
منت خدای را عزّ و جلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.
معنی: سپاس و حمد مخصوص خداوندی است که گرامی و بزرگ است. فرمان برداری از او باعث نزدیکی به او می شود و شکرگزاری از نعمت هایش، موجب افزایش آن نعمت ها می گردد.
بند دوم:
هر نفسی که فرو می رود، ممّدِ حیات است و چون برمی آید، مفرّحِ ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
معنی: هر دمی که انسان به داخل می کشد، یاری دهنده ی زندگی است و هر دمی که از سینه خارج می شود، شادی بخش جان و روح است. پس در هر بار نفس کشیدن، دو نعمت وجود دارد (دم فروبستن و دم برآوردن) و بر هر یک از این نعمت ها، شکرگزاری لازم و ضروری است.
بند سوم (شعر):
از دست و زبان که برآید / کز عهده ی شکرش به درآید؟
معنی: چه کسی (از بندگان) می تواند با کردار و گفتار خود، شکر نعمت های بی شمار خداوند را آن گونه که شایسته است، به جای آورد؟ (هیچ کس توانایی این کار را ندارد).
بند چهارم (آیه ی قرآن):
«اِعْمَلُوا آلَ دٰاوُدَ شُکْراً وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ»
معنی: «ای خاندان داوود، شکرگزاری کنید؛ و اندکی از بندگان من شکرگزارند.»
بند پنجم (شعر):
بنده همان به که ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندی اش / کس نتواند که به جای آورد
معنی: همان بهتر که بنده، به خاطر کوتاهی ها و گناهان خود، از خداوند پوزش بخواهد؛ زیرا هیچ کس نمی تواند شکر خداوند را آن گونه که شایسته ی پروردگاری اوست، به جا آورد.
بند ششم:
بارانِ رحمتِ بی حسابش همه را رسیده و خوانِ نعمتِ بی دریغش همه جا کشیده.
معنی: باران رحمت بی شمار خداوند به همگان رسیده است و سفره ی نعمت های بی دریغ او در همه جا گسترده شده است.
بند هفتم:
پرده ی ناموسِ بندگان به گناهِ فاحش ندرد و وظیفه ی روزی به خطایِ منکر نبُرد.
معنی: آبروی بندگان را با وجود گناه آشکار و بزرگ نمی ریزد و روزیِ مقرر آن ها را به دلیل لغزش های زشتشان قطع نمی کند.
بند هشتم:
فرّاشِ بادِ صبا را گفته تا فرشِ زمرّدین بگسترد و دایه ی ابرِ بهاری را فرموده تا بناتِ نبات در مهدِ زمین بپرورد.
معنی: خداوند به باد صبا دستور داده تا سبزه ی لطیف را چون فرشی سبز بر زمین پهن کند و به ابر بهاری که مانند دایه ای مهربان است، فرمان داده تا گیاهان (که همچون دختران خردسال هستند) را در گهواره ی زمین پرورش دهد.
بند نهم:
درختان را به خِلعتِ نوروزی قبای سبزِ وَرَق در برگرفته و اطفالِ شاخ را به قدومِ موسمِ ربیع کلاهِ شکوفه بر سر نهاده.
معنی: خداوند به درختان، برگ های سبز را چون لباس عید نوروز پوشانده است و با آمدن فصل بهار، بر سر شاخه های جوان (که مانند کودکان هستند)، کلاهی از شکوفه های زیبا نهاده است.
بند دهم:
عُصار ه ی تاکی به قدرتِ او شهدِ فایق شده و تخمِ خرمایی به تربیتش نخلِ باسق گشته.
معنی: شیره ی انگور به قدرت او به عسلی برتر و ناب تبدیل شده و هسته ی کوچک خرما با پرورش او به درخت خرمای بلند و پربار تبدیل گشته است.
بند یازدهم (شعر):
ابر و باد و مِه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهرِ تو سرگشته و فرمان بردار / شرطِ انصاف نباشد که تو فرمان نبری
معنی: ابر و باد و ماه و خورشید و آسمان، همگی مشغول فعالیت هستند تا تو بتوانی روزی خود را به دست آوری و آن را با بی خبری و ناسپاسی مصرف نکنی. تمامی این پدیده ها برای تو سرگردان و فرمانبردار هستند؛ پس منصفانه نیست که تو از خداوند فرمان نبری و شکرگزار نباشی.
بند دوازدهم:
در خبر است از سرورِ کاینات و مفخرِ موجودات و رحمتِ عالمیان و صفوتِ آدمیان و تتمّهٔ دَورِ زمان، محمّد مصطفی، صَلَّی اللهُ عَلَیهُ و آلِه وَ سَلَّم،
معنی: در حدیث از بزرگ کائنات، مایه ی افتخار موجودات، رحمت جهانیان، برگزیده ی انسان ها و کامل کننده ی دوران رسالت، حضرت محمد مصطفی (درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد) چنین آمده است:
بند سیزدهم (شعر):
شفیعِ مطاعِ نبیّ کریم / قسیم، جسیم، نسیم، وسیم
معنی: او شفاعت کننده ای است که فرمانش مطاع است، پیامبری بزرگوار و بخشنده است. زیباچهره، خوش قد و قامت، خوش بو و دارای نشانه ی پیامبری (مانند خال و علائم مخصوص) است.
بند چهاردهم (شعر عربی):
بَلَغَ العُلیٰ بِکَمالِهِ، کَشَفَ الدُّجیٰ بِجَمالِهِ / حَسُنَتْ جَمیعُ خِصالِهِ، صَلُّوا عَلَیهِ و آلِهِ
معنی: «با کمال خود به مقامات عالی رسید، با جمال و زیبایی خود تاریکی ها را برطرف کرد، تمام صفات و خوی های او نیکو و زیباست، بر او و خاندانش درود بفرستید.»
بند پانزدهم (شعر):
چه غم دیوارِ امّت را که دارد چون تو پشتیبان / چه باک از موجِ بحر آن را که باشد نوح کشتیبان
معنی: مردمی که پشتیبانی مانند تو (پیامبر) دارند، هیچ غمی نخواهند داشت. مانند کسی که نوح کشتی بان او باشد، از امواج خروشان دریا نمی ترسد. (پرسش انکاری)
بند شانزدهم:
هرگَه که یکی از بندگانِ گنه کارِ پریشان روزگار، دستِ انابت به امیدِ اجابت به درگاهِ حق جَلَّ وَعَلا بردارد، ایزدْ تَعالیٰ در او نظر نکند؛ بازش بخواند؛ باز اعراض فرماید. بار دیگرش به تضرّع و زاری بخواند. حق، سُبْحٰانَهُ وَ تَعٰالیٰ فرماید: «یٰا مَلائِکَتیٰ قَدِ استَحْیَیتُ مِنْ عَبْدیٰ و لَیسَ لَهُ غَیریٰ فَقَدْ غَفَرْتُ لَهُ.» دعوتش اجابت کردم و امیدش برآوردم که از بسیاریِ دعا و زاریِ بنده همی شرم دارم.
معنی: هر زمان که یکی از بندگان گناه کار و بدبخت، دست توبه و پشیمانی را با امید به اجابت به درگاه خداوند بزرگ و والا بلند کند، خداوند در ابتدا به او توجهی نمی کند. بنده دوباره او را می خواند؛ خداوند باز هم از او روی برمی گرداند. بنده بار دیگر با التماس و زاری او را صدا می زند. خداوند پاک و منزه می فرماید: «ای فرشتگان من! از بنده ی خود شرمنده شدم، او جز من پناهی ندارد، پس او را آمرزیدم.» دعایش را قبول کردم و امیدش را برآورده ساختم، زیرا از بسیاری دعا و زاری بنده ام شرمگین می شوم.
بند هفدهم (شعر):
کَرَم بین و لطفِ خداوندگار / گنه بنده کرده است و او شرمسار
معنی: بزرگواری و لطف خداوند را ببین که بنده گناه کرده است، اما خود خداوند از گناه بنده شرمنده می شود.
بند هجدهم:
عاکفانِ کعبه ی جلالش به تقصیرِ عبادت معترف که: «ما عَبَدْناکَ حقَّ عِبادَتِکَ»، و واصفانِ حِلیه ی جمالش به تحیّر منسوب که: «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ.»
معنی: عبادت کنندگان در کعبه ی بزرگی و جلال خداوند، به کوتاهی در عبادت خود اعتراف می کنند و می گویند: «تو را آن گونه که شایسته است پرستش نکردیم»، و وصف کنندگان زیبایی خداوند، از شدت حیرت و سرگشتگی می گویند: «تو را آن گونه که سزاوار است، نشناختیم.»
بند نوزدهم (شعر):
گر کسی وصفِ او ز من پرسد / بیدل از بی نشان چه گوید باز
عاشقان کشتگانِ معشوق اند / برنیاید ز کشتگان آواز
معنی: اگر کسی از من بخواهد که خداوند را وصف کنم، منِ عاشق و حیران، چگونه می توانم از معشوق بی نشان سخن بگویم؟ عاشقان واقعی، در راه معشوق خود جان می دهند و از کشته شدگان صدایی بلند نمی شود (یعنی کسانی که به حقیقت الهی رسیده اند، از بیان آن عاجزند و سکوت اختیار می کنند).
بند بیستم:
یکی از صاحبدلان سر به جَیبِ مراقبت فروبرده بود و در بحرِ مکاشفت مستغرق شده؛ آن گه که از این معاملت باز آمد، یکی از یاران به طریقِ انبساط گفت: «از این بوستان که بودی، ما را چه تحفه کرامت کردی؟» گفت: «به خاطر داشتم که چون به درختِ گل رسم، دامنی پُر کنم هدیهٔ اصحاب را. چون برسیدم، بوی گُلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت!»
معنی: یکی از عارفان (اهل دل) سر در گریبان تفکر و مراقبه فرو برده بود و در دریای کشف و شهود عرفانی غرق شده بود. وقتی از این حالت معنوی بازگشت، یکی از دوستان با حالتی صمیمی به او گفت: «از این باغ معرفت که بودی، چه سوغاتی برای ما آوردی؟» عارف پاسخ داد: «قصد داشتم که وقتی به درخت گل (معارف الهی) می رسم، دامنم را برای دوستانم پر از گل کنم؛ اما وقتی به آنجا رسیدم، بوی گل (جلوه ی جمال الهی) چنان مرا مست و بی خود کرد که اختیار از کف دادم و نتوانستم چیزی با خود بیاورم.»
بند بیست و یکم (شعر):
ای مرغِ سحر عشق ز پروانه بیاموز / کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدّعیان در طلبش بی خبران اند / کان را که خبر شد، خبری باز نیامد
معنی: ای بلبل صبحگاهی! شیوه ی عاشقی راستین را از پروانه بیاموز. آن پروانه (عاشق حقیقی) جان خود را در راه معشوق فدا کرد، اما هیچ شکوه و صدایی از او برنیامد. کسانی که ادعای شناخت و طلب خداوند را دارند، از حقیقت بی خبرند؛ زیرا هر کس که واقعاً به حقیقت الهی دست یابد و از آن باخبر شود، دیگر بازنمی گردد تا خبری بدهد و سکوت اختیار می کند.
۲.۳. قلمرو زبانی متن «شکر نعمت»
قلمرو زبانی در نثر مسجع سعدی، نکات فراوانی دارد که در این بخش به آن ها می پردازیم.
- واژگان مهم املایی:
- منت: سپاس و شکر (فرق دارد با مِنَّت: احسان و بزرگواری)
- عزّ و جلّ: گرامی و بزرگ است (بعد از نام خداوند)
- قربت: نزدیکی (مقابل غربت)
- مزید: افزونی
- ممّد: یاری رسان
- مفرّح: شادی بخش
- ذات: وجود، سرشت
- تقصیر: کوتاهی، گناه
- عذر: پوزش
- ورنه: وگرنه (مخفف «و اگر نه»)
- سزاوار: شایسته
- خوان: سفره ی گشاده
- بی دریغ: بدون مضایقه
- ناموس: آبرو، شرف
- فاحش: آشکار، بزرگ
- وظیفه: مقرری، سهم
- منکر: زشت، ناپسند
- فرّاش: فرش گستر
- صبا: بادی لطیف از شمال شرق
- زمرّدین: سبز و زمردگونه
- دایه: پرستار کودک
- بنات: جمع «بنت»، دختران
- نبات: گیاه
- مهد: گهواره
- خلعت: لباس گران بها (هدیه)
- قبا: نوعی جامه
- ورق: برگ
- قدوم: آمدن، فرارسیدن
- موسم: فصل، هنگام
- ربیع: بهار
- عُصاره: شیره، افشره
- تاک: درخت انگور
- شهد فایق: عسل برتر و ناب
- باسق: بلند، بالیده (نخل باسق: درخت خرمای بلند)
- فلک: آسمان
- غفلت: بی خبری، بی توجهی
- کائنات: موجودات جهان
- مفخر: مایه ی افتخار
- صفوت: برگزیده
- تتمّه: باقی مانده، کامل کننده (تتمه ی دور زمان: کامل کننده ی دوران رسالت)
- مصطفی: برگزیده (از القاب پیامبر)
- شفیع: شفاعت کننده
- مطاع: فرمانروا، اطاعت شده
- نبی: پیامبر
- کریم: بخشنده، بزرگوار
- قسیم: زیباچهره
- جسیم: خوش قد و قامت
- نسیم: خوش بو
- وسیم: دارای نشانه ی پیامبری (مانند خال مبارک)
- بَلَغَ العُلیٰ: به اوج رسید
- کَشَفَ الدُّجیٰ: تاریکی ها را برطرف کرد
- حَسُنَتْ جَمیعُ خِصالِهِ: همه ی صفاتش نیکو بود
- انابت: توبه، بازگشت به سوی خداوند
- اجابت: پذیرفتن دعا
- اعراض: روی برگرداندن
- تضرّع: زاری، التماس
- جلّ و علا: بزرگ و والاست
- سبحانه و تعالی: پاک و والاست
- کرم: بخشش
- شرمسار: شرمنده
- عاکفان: جمع «عاکف»، اعتکاف کنندگان
- جلال: بزرگی، شکوه
- معترف: اعتراف کننده
- واصفان: وصف کنندگان
- حِلیه: زیور، زینت
- جمال: زیبایی
- تحیّر: سرگشتگی، حیرت
- منسوب: نسبت داده شده
- صاحبدلان: عارفان، اهل دل
- جیب: گریبان، یقه
- مراقبت: در عرفان، توجه کامل به حضور خداوند و حفظ دل از غیر او
- بحر مکاشفت: دریای کشف حقایق الهی
- مستغرق: غرق شده
- معاملت: در اینجا به معنی اعمال عبادی و احوال معنوی
- انبساط: خودمانی شدن، صمیمیت
- تحفه: هدیه، سوغات
- کرامت کردن: بخشیدن، عطا کردن
- اصحاب: یاران، دوستان
- بیدل: عاشق، حیران (نام یک شاعر نیز هست)
- بی نشان: کنایه از خداوند، معشوق ازلی
- مدعیان: ادعاکنندگان، کسانی که لاف می زنند.
- نکات دستوری (نثر سعدی):
- نقش «را»:
- «منت خدای را»: حرف اضافه به معنای «برای» (منت برای خداوند)
- «فرّاشِ بادِ صبا را گفته»: حرف اضافه به معنای «به» (به فرّاش باد صبا گفته)
- «درختان را… در برگرفته»: نشانه ی مفعول (درختان را پوشانده)
- «اطفالِ شاخ را… بر سر نهاده»: نشانه ی مفعول (کلاه را بر سر اطفال شاخ نهاده)
- «همه را رسیده»: حرف اضافه به معنای «به» (به همه رسیده)
- «ما را چه تحفه کرامت کردی»: حرف اضافه به معنای «برای» (برای ما چه سوغاتی آوردی)
- «بوی گُلم»: جهش ضمیر، «بوی گل مرا» (مرا نقش مفعول)
- «کان سوخته را جان شد»: «جانِ آن سوخته» (فک اضافه)
- حذف فعل:
- «منت خدای را عزّ و جلّ (است)»
- «(این) طاعتش موجب قربت است»
- «همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار (هستند)»
- «گنه بنده کرده است و او شرمسار (است)»
- «عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف (هستند)»
- ویژگی های سبکی (نثر مسجع):
- دو حرف اضافه برای یک متمم: «به شکر اندرش» (در شکرش)
- استفاده ی فراوان از سجع و موازنه در نثر، به آن موسیقی و آهنگ خاصی می بخشد.
- جهش ضمیر:
- «بوی گُلم چنان مست کرد»: بوی گل، مرا چنان مست کرد.
- «بازش بخواند»: او را باز بخواند.
- نقش «را»:
۲.۴. قلمرو ادبی متن «شکر نعمت»
آرایه های ادبی در «شکر نعمت» بسیار غنی و متنوع هستند و درک آن ها به عمق بخشی به تحلیل شما کمک می کند.
- سجع: از آرایه های اصلی در نثر گلستان.
- قربت / نعمت (متوازی)
- حیات / ذات (مطرف)
- برآید / درآید (ناهمسان اختلافی و پایانی)
- رسیده / کشیده (متوازی و پایانی)
- ندرد / نبرد (متوازی و پایانی)
- بگسترد / بپرورد (متوازی و پایانی)
- گرفته / نهاده (متوازی و پایانی)
- فایق / باسق (متوازی)
- شده / گشته (متوازی و پایانی)
- کائنات / موجودات / عالمیان / آدمیان (متوازی)
- قسیم، جسیم، نسیم، وسیم (متوازی)
- کماله / جماله / خصاله / آله (متوازی)
- روزگار / بردارد (متوازی)
- اجابت / انابت (مطرف)
- معترف / منسوب (متوازی)
- تشبیه:
- باران رحمت: رحمت به باران تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- خوان نعمت: نعمت به سفره تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- پرده ی ناموس: ناموس (آبرو) به پرده تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- فرش زمردین: سبزه و چمن به فرشی از زمرد تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- دایه ی ابر بهاری: ابر بهاری به دایه تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- بنات نبات: گیاهان به دختران تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- مهد زمین: زمین به گهواره تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- قبای سبز ورق: برگ سبز به قبا (لباس) تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- اطفال شاخ: شاخه های جوان به کودکان تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- کلاه شکوفه: شکوفه به کلاه تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- کعبه جلال: جلال خداوند به کعبه تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- حلیه جمال: جمال خداوند به زیور تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- بحر مکاشفت: مکاشفت به دریا تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- دیوار امت: امت به دیوار تشبیه شده (اضافه تشبیهی)
- استعاره:
- فرش زمردین: استعاره از سبزه و چمن
- بوستان: استعاره از عالم معنی و حقایق الهی (در حکایت عارف)
- درخت گل، بوی گل: استعاره از معارف و تجلیات الهی
- کنایه:
- از عهده برآمدن: کنایه از توانایی انجام دادن کاری
- پرده ناموس دریدن: کنایه از رسوا کردن
- سر به جیب مراقبت فروبردن: کنایه از تفکر و تأمل عمیق
- دامن از دست برفت: کنایه از بی اختیار شدن، از خود بی خود شدن
- جان شدن: کنایه از مُردن
- نان به کف آوردن: کنایه از کسب روزی
- سرگشته و فرمانبردار: کنایه از در تکاپو بودن و اطاعت کردن
- پریشان روزگار: کنایه از بدبخت و بیچاره
- تضاد:
- فرو می رود / برمی آید
- بنده / خدا
- پاکی / گناه (مفهومی)
- مراعات نظیر (تناسب):
- دست و زبان
- حیات، ذات، نفس
- بنده، تقصیر، عذر، خدا
- باران، رحمت، خوان، نعمت
- ناموس، گناه، روزی، خطا
- فراش، فرش، بگسترد
- دایه، بنات، نبات، مهد، بپرورد
- درختان، خلعت، قبا، ورق، شاخ، شکوفه، ربیع، نوروزی
- عصاره، تاک، شهد، نخل
- ابر، باد، مِه، خورشید، فلک، نان
- سرور، کاینات، مفخر، موجودات، عالمیان، آدمیان، دور زمان
- شفیع، مطاع، نبی، کریم
- قسیم، جسیم، نسیم، وسیم
- کمال، جمال، خصال
- دیوار، امت، پشتیبان، نوح، کشتیبان، بحر، موج
- بنده، گناه، شرمسار، خداوندگار
- عاکفان، کعبه، عبادت، واصفان، حلیه، جمال
- عاشقان، معشوق، کشتگان، آواز
- تلمیح:
- «به شکر اندرش مزید نعمت»: تلمیح به آیه «لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» (اگر شکر کنید، بر شما می افزایم)
- «واسجد و اقترب»: طاعتش موجب قربت است.
- «اِعْمَلُوا آلَ دٰاوُدَ شُکْراً»: تضمین آیه ی قرآن.
- «ربّکم ذو رحمه واسعه»: باران رحمت بی حسابش…
- «الم نجعل الارض مهادا»: مهد زمین.
- «والنخل باسقات»: نخل باسق.
- «و سخرلکم الشمس و القمر دائبین»: ابر و باد و مه و خورشید… در کارند.
- «هُوَالّذی خَلَقَ لَکُم ما فی الارض جَمیعاً»: همه از بهر تو سرگشته…
- «و ما أرسلناک إلّا رحمه للعالمین»: رحمت عالمیان.
- «انَّ الله اصطَفَی آدَمَ»: مصطفی.
- «صَلُّوا عَلَیهِ و آلِهِ»: تلمیح به آیه ی قرآن (صلوات).
- داستان حضرت نوح (ع) و کشتی اش: «چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان».
- «یا ملائکتی قد استحییتُ من عبدی…»: تضمین حدیث قدسی.
- «ما عبدناک حق عبادتک» و «ما عرفناک حق معرفتک»: تضمین احادیث.
- «من عرف الله کل لسانه»: بیدل از بی نشان چه گوید باز، و بر نیاید ز کشتگان آواز، و کان را که خبر شد، خبری باز نیامد.
- جان بخشی (تشخیص):
- «باد صبا را گفته»، «ابر بهاری را فرموده»، «درختان را… در برگرفته»، «اطفال شاخ را… کلاه شکوفه بر سر نهاده»، «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند».
- جناس:
- برآید / درآید (ناهمسان اختلافی)
- به / به (جناس ناقص افزایشی در بیت بنده همان به…)
- جلال / جمال (ناقص اختلافی)
- خبر / خبر (تکرار واژه با معنی متفاوت در بیت «کان را که خبر شد خبری باز نیامد»)
- واج آرایی:
- تکرار صامت «س» در «شکر نعمت»، «سپاس»، «سعدی»
- تکرار مصوت «ا» در بسیاری از قسمت های نثر سعدی.
نثر گلستان سعدی، شاهکاری بی بدیل در ادب فارسی است که با سجع های دلنشین، ایجاز حیرت انگیز و مفاهیم عمیق اخلاقی، نه تنها ذهن را روشن می کند، بلکه روح را نیز تعالی می بخشد.
۲.۵. قلمرو فکری و پیام های اصلی متن «شکر نعمت»
مفاهیم اصلی درس «شکر نعمت» بسیار گسترده و شامل ابعاد عرفانی، اخلاقی و اجتماعی است. درک این مفاهیم برای پاسخ به سوالات تحلیلی ضروری است.
- اهمیت شکرگزاری: تاکید بر ضرورت شکرگزاری از خداوند در هر لحظه.
- ناتوانی انسان در ادای حق شکر: هیچ کس نمی تواند به طور کامل شکر نعمات الهی را به جا آورد.
- بخشندگی و روزی رسانی خداوند: بیانگر لطف و کرم بی حد خداوند نسبت به بندگان.
- ستارالعیوب بودن خداوند: با وجود گناهان بندگان، آبروی آن ها را حفظ می کند.
- پذیرش توبه و آمرزش گناهان: خداوند توبه کنندگان را می آمرزد و از زاری بندگان شرم دارد.
- عظمت آفرینش: اشاره به قدرت خداوند در آفرینش طبیعت (باد صبا، ابر بهار، درختان، انگور، خرما).
- برتری انسان و تسخیر طبیعت: تمام پدیده های عالم برای خدمت به انسان آفریده شده اند.
- لزوم اطاعت از خداوند: در مقابل نعمات الهی، بر انسان واجب است که از خداوند فرمان ببرد.
- ستایش پیامبر اسلام (ص): بیان صفات والا و جایگاه شفاعت گری آن حضرت.
- مراتب معرفت و عشق الهی: سکوت و بی خبری عاشق راستین در برابر جلوه ی معشوق.
۳. گنج حکمت: «گمان»
بخش «گنج حکمت» در درس اول با عنوان «گمان» نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. این بخش که معمولاً کوتاه است، حاوی پیام های اخلاقی و عرفانی است که باید به دقت بررسی شود.
۳.۱. معنی و مفهوم کلی گنج حکمت
گنج حکمت «گمان»، متنی از خواجه عبدالله انصاری است که به اهمیت شناخت و پرهیز از گمان بد می پردازد. معنی کلی آن این است که هرگاه دو نفر سخن می گویند و تو نمی دانی کدام یک راست می گوید و دیگری دروغ، با خود بگو که سخن آن ها در مورد من است و در آن هنگام، خود را گناه کارتر از دیگری ببین. این نگرش، انسان را از قضاوت عجولانه باز می دارد و به فروتنی و خودسازی سوق می دهد.
۳.۲. نکات زبانی و ادبی گنج حکمت
- واژگان:
- گمان: شک، پندار
- متّهم: گناه کار، سزاوار تهمت
- عذرخواه: پوزش طلب
- خاموشی: سکوت
- نکات دستوری:
- جملات کوتاه و روان هستند و اغلب با فعل امر و نهی همراهند.
- آرایه های ادبی:
- در این بخش آرایه های ادبی پیچیده ای وجود ندارد، اما می توان به آرایه ی تکرار (مثل تکرار «گمان») و سجع در بعضی از جملات اشاره کرد که به زیبایی و آهنگین بودن نثر می افزاید.
۳.۳. پیام اصلی و آموزنده گنج حکمت
- پرهیز از قضاوت عجولانه: مهمترین پیام، دوری از داوری و گمان بد درباره دیگران است.
- خودشناسی و خودسازی: تاکید بر این که انسان ابتدا باید به خود بپردازد و گناهان خود را بزرگ تر از گناه دیگران بداند.
- فروتنی و تواضع: با این دیدگاه، انسان کمتر دچار غرور و خودبینی می شود.
- حفظ آبرو: با پرهیز از گمان بد، آبروی دیگران حفظ می شود.
۴. کارگاه متن پژوهی درس اول ادبیات دوازدهم (پاسخ کامل)
کارگاه متن پژوهی بخش مهمی برای تثبیت آموخته ها و آمادگی برای امتحانات است. در این قسمت به پاسخ کامل پرسش های این بخش می پردازیم.
۴.۱. قلمرو زبانی
پاسخ تشریحی به تمامی پرسش ها:
- معنی واژه های «مزید»، «فاحش»، «منکر»، «کف» را در متن درس بنویسید.
- مزید: افزونی، افزایش
- فاحش: آشکار، بزرگ، زشت (در اینجا: بزرگ)
- منکر: زشت، ناپسند
- کف: مجاز از دست (در عبارت «نانی به کف آری»)
- برای واژه های «فرّاش» و «دایه» در متن درس، مترادف و متضاد (در صورت وجود) بنویسید.
- فرّاش:
- مترادف: فرش گستر، گسترنده
- متضاد: (ندارد)
- دایه:
- مترادف: پرستار، ماما (در مفهوم کهن)
- متضاد: (ندارد)
- فرّاش:
- در عبارت «منت خدای را عزّ و جلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»، نقش دستوری واژه های «طاعتش»، «موجب» و «مزید» را مشخص کنید.
- طاعتش: نهاد (طاعتش = اطاعت او)
- موجب: مسند (چرا که فعل اسنادی «است» در پایان جمله آمده است)
- مزید: مسند (به دلیل وجود فعل اسنادی «است» محذوف در پایان جمله)
- با توجه به متن درس، دو مورد از ویژگی های سبکی نثر سعدی را بنویسید.
- ۱. استفاده از سجع: استفاده ی گسترده از سجع های متوازی، مطرف و متوازن که به نثر آهنگ و موسیقی می بخشد. (مثال: قربت و نعمت، حیات و ذات، رسیده و کشیده)
- ۲. ایجاز و کوتاهی جملات: جملات کوتاه و پرمغز که با حداقل کلمات، حداکثر معنا را منتقل می کنند.
- ۳. نثر مصنوع و آهنگین: به دلیل کاربرد سجع و آرایه های دیگر، نثر سعدی آهنگین و زیباست.
- ۴. کاربرد دو حرف اضافه برای یک متمم: مثل «به شکر اندرش» که از ویژگی های نثر دوره سعدی است.
- در کدام بند از متن درس، «را» به معنای «برای» به کار رفته است؟
- «منت خدای را عزّ و جلّ…» (منت برای خداوند)
- «ما را چه تحفه کرامت کردی؟» (برای ما چه سوغاتی آوردی؟)
- سه نمونه از جهش ضمیر در متن درس پیدا کرده و بنویسید.
- «بوی گُلم چنان مست کرد.» (بوی گل، مرا چنان مست کرد.)
- «بازش بخواند.» (باز او را بخواند.)
- «بار دیگرش به تضرّع و زاری بخواند.» (بار دیگر او را به تضرّع و زاری بخواند.)
۴.۲. قلمرو ادبی
پاسخ تشریحی به تمامی پرسش ها:
- چه آرایه هایی در عبارت «باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده» وجود دارد؟
- تشبیه: باران رحمت (رحمت به باران)، خوان نعمت (نعمت به سفره)
- سجع: رسیده و کشیده (سجع متوازی)
- کنایه: باران رحمت همه را رسیده و خوان نعمت همه جا کشیده (کنایه از بخشندگی فراوان خداوند)
- در شعر «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری»، چه آرایه هایی به کار رفته است؟
- مراعات نظیر: ابر، باد، مه، خورشید، فلک
- تشخیص (جان بخشی): در کار بودن ابر و باد و … (به آن ها صفت انسانی کار کردن داده شده است)
- کنایه: نانی به کف آری (کنایه از کسب روزی)، در کارند (کنایه از مشغول فعالیت هستند)
- مجاز: نان (مجاز از روزی)، کف (مجاز از دست)
- تلمیح: به آیات قرآن که بر تسخیر طبیعت برای انسان دلالت دارد.
- بیت «چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان / چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان» چه رابطه ای با داستان حضرت نوح (ع) دارد؟
این بیت از آرایه تلمیح بهره برده است. مصراع دوم (چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان) به داستان حضرت نوح (ع) و نجات ایشان از طوفان با کشتی اشاره دارد. شاعر با این تلمیح، می خواهد بگوید همان گونه که نوح کشتی بان، از غرق شدن در طوفان هراسی نداشت، امت اسلام نیز با پشتیبانی پیامبر (ص) هیچ غمی ندارد.
- آرایه «اضافه تشبیهی» را در «مهد زمین» و «قبای سبز ورق» توضیح دهید.
- مهد زمین: زمین به مهد (گهواره) تشبیه شده است (مشبه: زمین، مشبه به: مهد).
- قبای سبز ورق: ورق (برگ) به قبا (جامه) تشبیه شده است (مشبه: ورق، مشبه به: قبا)، صفت «سبز» برای قبا آورده شده است.
- در حکایت عارف، «بوستان» و «درخت گل» استعاره از چه چیزی هستند؟
در حکایت عارف، بوستان و درخت گل هر دو استعاره از «معارف الهی»، «حقایق عرفانی» و «جلوه های جمال خداوند» هستند. یعنی آن حال خوش معنوی و غرق شدن در عظمت الهی که عارف تجربه کرده است.
- منظور از «مرغ سحر» و «پروانه» در شعر «ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز…» چیست؟
- مرغ سحر (بلبل): نماد عاشق ظاهری و سخن گو که ادعای عاشقی می کند اما در نهایت، از خود بی تابی و شکوه نشان می دهد.
- پروانه: نماد عاشق راستین و حقیقی که در راه عشق جان می دهد و هیچ سخنی نمی گوید (فنای عاشق در معشوق).
۴.۳. قلمرو فکری
پاسخ تشریحی به تمامی پرسش ها:
- مفهوم اصلی عبارت «هر نفسی که فرو می رود ممّدِ حیات است و چون برمی آید مفرّحِ ذات» چیست؟
مفهوم اصلی این عبارت این است که هر لحظه از زندگی و حتی هر بار نفس کشیدن، نعمتی از جانب خداوند است. این دو نعمت (دم و بازدم) پیوسته به انسان حیات و نشاط می بخشند و به همین دلیل، در هر نفس کشیدن، شکر و سپاس خداوند واجب است.
- پیام اصلی بیت «بنده همان به که ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خدای آورد» چیست؟
پیام اصلی این بیت، لزوم فروتنی و اعتراف به گناهان در برابر خداوند است. انسان باید به کوتاهی ها و ناتوانی های خود در ادای حق بندگی و شکرگزاری اقرار کند و از خداوند طلب بخشش و پوزش نماید.
- با توجه به بند «هر گه که یکی از بندگان گنهکار…»، لطف خداوند نسبت به بندگان گناه کار را توضیح دهید.
در این بند، اوج لطف و کرم خداوند به تصویر کشیده شده است. خداوند حتی از بندگان گناه کارش که پی درپی توبه و زاری می کنند، شرمگین می شود و دعایشان را اجابت می کند. این نشان دهنده ی بی کرانگی رحمت الهی، ستارالعیوب بودن و بخشندگی بی حد اوست که حتی گناهکارترین بندگان را نیز با توبه ی خالصانه می آمرزد.
- مفاهیم مشترک دو بیت زیر را بنویسید:
گر کسی وصفِ او ز من پرسد / بیدل از بی نشان چه گوید باز
کان را که خبر شد، خبری باز نیامدمفاهیم مشترک این دو بیت، ناتوانی انسان در شناخت و وصف کامل خداوند (معشوق ازلی) و همچنین سکوت و بی خبری عاشق راستین پس از رسیدن به مقام فنا در معشوق است. به عبارت دیگر، کسانی که به حقیقت الهی دست یابند، دیگر توان یا نیازی به سخن گفتن از آن ندارند.
- چگونه حکایت «بوستان» و «درخت گل» به مفهوم «خاموشی عاشق راستین» کمک می کند؟
این حکایت نشان می دهد که وقتی عارف به اوج معرفت و شهود الهی می رسد (بوستان و درخت گل)، چنان غرق در جمال و عظمت الهی می شود (بوی گل چنان مستش می کند) که اختیار از دست می دهد و توانایی توصیف یا انتقال آن تجربه را از دست می دهد (دامنش از دست می رود). این حالت، همان خاموشی و سکوت عاشق راستین است که از شدت حضور معشوق، وجودش محو می شود و دیگر «خبری باز نمی آید».
۵. نکات کلیدی و امتحانی درس اول (ویژه دانش آموزان تجربی)
برای دانش آموزان رشته تجربی، تمرکز بر نکات کلیدی و امتحانی می تواند در کسب نتیجه ی بهتر در امتحانات نهایی و کنکور بسیار مؤثر باشد. این بخش به همین منظور تهیه شده است.
۵.۱. خلاصه درس در چند نکته طلایی
- درس «شکر نعمت» بر سه محور اصلی استوار است: ستایش خداوند، توصیف قدرت و کرم الهی، و بیان جایگاه پیامبر (ص).
- اهمیت شکرگزاری: هر نفس دو نعمت است و شکرش واجب.
- ناتوانی در شکر کامل: هیچ کس قادر به ادای حق شکر خداوند نیست.
- کرم و رحمت الهی: خداوند پوشاننده ی گناهان و روزی رسان همه موجودات است.
- قدرت آفرینش: اشاره به جلوه های قدرت الهی در طبیعت.
- تسخیر طبیعت برای انسان: تمام عالم در خدمت انسان است و انسان باید فرمانبردار خداوند باشد.
- جایگاه پیامبر (ص): شفیع، رحمت عالمیان و کامل کننده ی دوران رسالت.
- توبه و آمرزش: خداوند از زاری بندگان توبه کار شرم دارد و آن ها را می آمرزد.
- خاموشی عاشق: اوج معرفت و عشق، به سکوت و عدم توانایی در وصف می انجامد.
۵.۲. نکات مهم برای امتحانات نهایی
- معانی کلمات: تمام کلمات دشوار و مهم املایی را دقیقاً حفظ کنید. (به جدول واژگان مراجعه کنید)
- معنی و مفهوم عبارات و ابیات: توانایی معنی کردن و توضیح مفهوم هر بند و بیت را داشته باشید.
- آرایه های ادبی: شناسایی آرایه های اصلی مانند تشبیه، استعاره، کنایه، سجع، تلمیح، تشخیص و مراعات نظیر برای هر قسمت از درس ضروری است. به سجع های موجود در نثر سعدی توجه ویژه کنید.
- قلمرو زبانی: نکات دستوری مثل نقش «را»، جهش ضمیر، حذف فعل و انواع جملات را تمرین کنید.
- پیام های فکری: توانایی استخراج پیام های اخلاقی، عرفانی و توحیدی از هر بخش را به دست آورید.
- کارگاه متن پژوهی: پاسخ های کامل و تشریحی این بخش را به خوبی یاد بگیرید.
۵.۳. سوالات پرتکرار و نمونه سوالات امتحانی
این بخش شامل نمونه سوالات رایج در امتحانات نهایی است که می تواند به آمادگی شما کمک کند:
- عبارت «هر نفسی که فرو می رود ممّدِ حیات است و چون برمی آید مفرّحِ ذات» را معنی کرده و آرایه های ادبی آن را ذکر کنید.
معنی: هر دمی که انسان به داخل می کشد، یاری دهنده ی زندگی است و هر دمی که از سینه خارج می شود، شادی بخش جان و روح است.
آرایه ها: سجع (حیات و ذات)، تضاد (فرو می رود و برمی آید). - پیام اصلی بیت «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری» چیست؟
پیام اصلی این بیت، عظمت خلقت و تسخیر تمام کائنات برای خدمت به انسان است. همچنین بر لزوم هوشیاری انسان و پرهیز از غفلت و ناسپاسی در برابر نعمات الهی تاکید دارد.
- دو مورد از تلمیحات موجود در درس «شکر نعمت» را با ذکر مثال از متن بیان کنید.
- «به شکر اندرش مزید نعمت» تلمیح به آیه «لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ».
- «چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان» تلمیح به داستان حضرت نوح (ع).
- نقش دستوری «را» را در «فرّاش باد صبا را گفته» و «منت خدای را» مشخص کنید.
در «فرّاش باد صبا را گفته»: «را» حرف اضافه به معنای «به».
در «منت خدای را»: «را» حرف اضافه به معنای «برای». - در بیت «بنده همان به که ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خدای آورد»، آرایه جناس را بیابید.
جناس ناقص افزایشی بین «به» (بهتر) و «به» (حرف اضافه).
۵.۴. نکات تستی و کنکوری
- شناسایی قلمروها: در سوالات کنکور، اغلب از شما خواسته می شود آرایه های ادبی، نکات دستوری یا مفاهیم فکری یک بیت یا عبارت را شناسایی کنید. روی تسلط به هر سه قلمرو کار کنید.
- تلمیحات: تلمیحات قرآنی و حدیثی در این درس بسیار مهم هستند. سعی کنید هر تلمیح را به آیه ی یا حدیث مربوطه وصل کنید.
- کنایات و مجازها: کنایات پرکاربرد مانند «دامن از دست برفت» و «سر به جیب مراقبت فروبردن» را خوب یاد بگیرید.
- مقایسه و تمایز: ممکن است سوالی مطرح شود که از شما بخواهد شباهت یا تفاوت مفهوم دو بیت یا عبارت را پیدا کنید.
- تفاوت معنایی واژگان متشابه: به کلمات هم نویسه و هم آوا که در متن به کار رفته اند، دقت کنید.
۶. واژگان مهم درس اول ادبیات دوازدهم (معنی، مترادف و املای صحیح)
تسلط بر واژگان، سنگ بنای فهم هر درس ادبیات است. در این جدول، مهمترین کلمات درس اول با معنی، مترادف و نکات املایی آورده شده اند.
کلمه | معنی | مترادف/متضاد | نکات املایی/توضیحات |
---|---|---|---|
منت | سپاس، شکر، نیکویی | با «مِنّت» به معنای احسان و بزرگواری فرق دارد. | |
عزّ و جلّ | گرامی و بزرگ است | بعد از ذکر نام خداوند به کار می رود. | |
طاعت | فرمانبرداری، اطاعت | ||
قربت | نزدیکی | متضاد: غربت (دوری) | |
مزید | افزونی، زیادی | ||
مُمِدّ | یاری رسان، کمک کننده | ||
حیات | زندگی | با «حیاط» (به معنی صحن خانه) تفاوت دارد. | |
مُفَرِّح | شادی بخش، فرح انگیز | ||
ذات | وجود، سرشت | ||
تقصیر | کوتاهی، گناه | ||
عذر | پوزش، توبه | ||
ورنه | وگرنه | مخفف «و اگر نه» | |
سزاوار | شایسته | ||
خوان | سفره، سفره ی فراخ و گشاده | ||
بی دریغ | بدون مضایقه، بی چشمداشت | ||
ناموس | آبرو، شرافت | ||
فاحش | آشکار، واضح، بزرگ، زشت | ||
وظیفه | مقرری، سهم، وجه معاش | ||
مُنکَر | زشت، ناپسند | ||
فرّاش | فرش گستر، گسترنده ی فرش | ||
صبا | بادی لطیف از شمال شرق | ||
زمرّدین | سبز و زمردگونه | ||
دایه | پرستار کودک | ||
بنات | دختران (جمع بنت) | ||
نبات | گیاه، رستنی | ||
مهد | گهواره | ||
خلعت | لباس گران بها، هدیه | ||
قبا | جامه، لباس بلند | ||
ورق | برگ (در اینجا) | ||
قدوم | آمدن، فرارسیدن | ||
موسم | فصل، هنگام، زمان | ||
ربیع | بهار | ||
عُصاره | شیره، افشره | ||
تاک | درخت انگور، رز | ||
شهد فایق | عسل برتر و ناب | ||
باسق | بلند، بالیده (نخل باسق) | ||
فلک | آسمان، روزگار | ||
غفلت | بی خبری، بی توجهی | ||
کائنات | همه موجودات جهان | ||
مَفخر | مایه ی افتخار | ||
صَفوَت | برگزیده | ||
تَتمّه | باقی مانده، کامل کننده | تتمه ی دور زمان: کامل کننده ی دوران رسالت. | |
مصطفی | برگزیده | لقب پیامبر اسلام (ص) | |
شفیع | شفاعت کننده | ||
مُطاع | فرمانروا، اطاعت شده | ||
نبیّ | پیامبر، رسول | ||
کریم | بخشنده، بزرگوار | ||
قَسیم | زیباچهره | ||
جَسیم | خوش قد و قامت | ||
نَسیم | خوش بو | ||
وَسیم | دارای نشانه ی پیامبری | ||
انابت | توبه، بازگشت به سوی خداوند | ||
اجابت | پذیرفتن دعا | ||
اعراض | روی برگرداندن | ||
تضرّع | زاری، التماس | ||
جلّ و علا | بزرگ و والاست | ||
سبحانه و تعالی | پاک و والاست | ||
کرم | بخشش، بزرگی | ||
شرمسار | شرمنده، خجالت زده | ||
عاکفان | اعتکاف کنندگان | جمع «عاکف» | |
جلال | بزرگی، شکوه | ||
معترف | اعتراف کننده | ||
واصفان | وصف کنندگان | جمع «واصف» | |
حِلیه | زیور، زینت | ||
جمال | زیبایی | ||
تحیّر | سرگشتگی، حیرت | ||
منسوب | نسبت داده شده | با «منصوب» (نصب شده) تفاوت دارد. | |
صاحبدلان | عارفان، اهل دل | ||
جیب | گریبان، یقه | ||
مراقبت | حفظ دل از غیر حق | مفهوم عرفانی | |
مکاشفت | کشف حقایق عرفانی | مفهوم عرفانی | |
مستغرق | غرق شده | ||
معاملت | اعمال عبادی، احوال معنوی | ||
انبساط | خودمانی شدن، صمیمیت | ||
تحفه | هدیه، سوغات | ||
کرامت کردن | بخشیدن، عطا کردن | ||
اصحاب | یاران، دوستان | ||
بیدل | عاشق، حیران | کنایه از خود سعدی در این متن. | |
بی نشان | خداوند (معشوق ازلی) | ||
مدعیان | ادعاکنندگان، لاف زننده |
۷. تاریخ ادبیات مرتبط با درس اول
آشنایی با تاریخ ادبیات، به فهم بهتر سبک و محتوای آثار کمک می کند. در درس اول، به سعدی و سنایی می پردازیم.
- سعدی شیرازی:
- قرن: قرن هفتم هجری.
- آثار مهم: گلستان (نثر)، بوستان (نظم)، دیوان غزلیات، قصاید و… .
- سبک نگارش (نثر): سعدی بنیان گذار نثر ساده و روان اما پرمغز است. نثر گلستان نمونه ی اعلای نثر مسجع است که در عین سادگی و دلنشینی، از آرایه های ادبی فراوانی بهره می برد و از جملات کوتاه و ایجاز برخوردار است. این نثر، «سهل و ممتنع» (به ظاهر آسان و در باطن دشوار) نامیده می شود.
- محتوا: عموماً اخلاقی، اجتماعی، تعلیمی و عرفانی.
- سنایی غزنوی:
- قرن: اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.
- آثار مهم: حدیقه الحقیقه (فخرنامه)، دیوان اشعار.
- سبک شعری: از پیشگامان شعر عرفانی و حکمی در ادبیات فارسی است. او مضامین عرفانی و زاهدانه را وارد شعر فارسی کرد.
- محتوا: عرفانی، اخلاقی، مذهبی.
- شعر ستایش «ملکا، ذکر تو گویم…» از دیوان سنایی انتخاب شده است.
نتیجه گیری
درس اول ادبیات فارسی دوازدهم تجربی، «شکر نعمت»، که شامل ستایش سنایی و نثری از گلستان سعدی است، اهمیت فراوانی در برنامه ی درسی شما دارد. تسلط بر معنی دقیق واژگان و عبارات، توانایی تشخیص و تحلیل آرایه های ادبی متنوع، فهم نکات دستوری و املایی، و درک عمیق پیام های فکری و عرفانی این درس، نه تنها برای موفقیت در امتحانات نهایی و کنکور سراسری حیاتی است، بلکه درک شما را از زیبایی های زبان و ادب فارسی افزایش می دهد. مرور مستمر این نکات و تمرین با نمونه سوالات، کلید موفقیت شما در این درس خواهد بود.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تمام نکات درس اول ادبیات دوازدهم تجربی برای کنکور" هستید؟ با کلیک بر روی آموزش، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تمام نکات درس اول ادبیات دوازدهم تجربی برای کنکور"، کلیک کنید.