خلاصه جامع کتاب دختری که آینده را می دانست (روت رندل)

خلاصه کتاب دختری که آینده را می دانست ( نویسنده روت رندل )
خلاصه کتاب دختری که آینده را می دانست (نویسنده روت رندل) به کشف هولناک یک جعبه حاوی دست های قطع شده در حومه لندن می پردازد که پس از ۷۰ سال، رازهایی از عشق، حسادت، خیانت و جنایت در دوران جنگ جهانی دوم را فاش می کند. این اثر برجسته روت رندل، ملکه ی بلامنازع داستان های جنایی روان شناختی، خواننده را به سفری عمیق در لایه های پنهان ذهن بشر و تأثیر فراموش نشدنی گذشته بر حال می برد و ابعاد تاریک روابط انسانی را با ظرافت بی نظیری به تصویر می کشد.
کتاب «دختری که آینده را می دانست» (The Girl Next Door)، نه تنها یک رمان معمایی، بلکه کاوشی دقیق در روان انسان و تأثیر ماندگار گذشته بر زندگی حال است. روت رندل، نامی آشنا در ادبیات جنایی، با این اثر بار دیگر توانایی شگرف خود را در خلق داستان هایی به نمایش می گذارد که فراتر از حل یک معما، به کنکاش در پیچیدگی های ذهنی شخصیت ها و ریشه های تاریک جنایت می پردازند. این کتاب که یکی از آخرین آثار این نویسنده ی فقید به شمار می رود، با تلفیق بی نظیر تعلیق، عمق روان شناختی و تحلیل های اجتماعی، خواننده را تا پایان درگیر خود می کند. هدف از این مقاله، ارائه یک خلاصه داستان کامل دختری که آینده را می دانست، همراه با تحلیل کتاب دختری که آینده را می دانست از منظر شخصیت ها و مضامین اصلی، تا دیدگاهی جامع از این اثر ارزشمند ارائه دهد.
خلاصه داستان کامل: روایت گام به گام معما
داستان با یک کشف شوکه کننده در حومه لاتن لندن آغاز می شود؛ کشف یک جعبه بیسکویت فلزی که در زیر زمین پنهان شده بود و حاوی بقایای ترسناکی است: دست های قطع شده یک زن و یک مرد. این کشف نه تنها تیم تحقیقاتی را در زمان حال به تکاپو می اندازد، بلکه پرده از رازی ۷۰ ساله برمی دارد که به دوران جنگ جهانی دوم بازمی گردد. پلیس درمی یابد که این جعبه و محتویات آن سال ها پیش در زیرزمین خانه ای دفن شده بود و اکنون، با توسعه منطقه و عملیات حفاری، این راز هولناک سر از خاک برآورده است.
کشف آغازین و سرنخ های پنهان
محتویات جعبه، شامل دو دست بریده، به سرعت به یکی از پیچیده ترین پرونده های جنایی معاصر تبدیل می شود. ابعاد کوچک دست ها نشان می دهد که قربانیان احتمالاً افراد جوانی بوده اند. این کشف، نقطه ی آغاز یک سفر به گذشته است. با آغاز تحقیقات، پای افرادی که در آن زمان در منطقه زندگی می کردند، به پرونده باز می شود. این افراد که اکنون سالخورده شده اند، پس از دهه ها بار دیگر گرد هم می آیند تا خاطرات مشترک خود از دوران کودکی و نوجوانی در بحبوحه جنگ را مرور کنند. این بازگشت به گذشته نه تنها برای پلیس، بلکه برای خودشان نیز مملو از حقایق تلخ و فراموش شده است. هر خاطره ای که به اشتراک گذاشته می شود، قطعه ای از پازل ۷۰ ساله ای را تکمیل می کند که به فاجعه ای در گذشته منجر شده است.
شخصیت های کلیدی و بازگشت به خاطرات کودکی
در میان این جمع، شخصیت های محوری داستان به تدریج معرفی می شوند: لوئیس نیومن، زنی که در زمان وقوع اتفاقات دختربچه ای خردسال بوده و حافظه اش نقشی کلیدی در رمزگشایی دارد؛ وودی، پسری جوان با تمایلات خشونت آمیز؛ آنیتا، دختری جذاب و مرموز که کانون توجه پسران است؛ و آلن، معشوق آنیتا. روابط این افراد در دوران نوجوانی، سرشار از احساسات پیچیده، عشق های سرکوب شده، حسادت های ویرانگر و سوءتفاهم های عمیق است. آن ها در آن سال ها، هر روز در کوچه و خیابان های لاتن با هم سروکار داشتند، بازی می کردند، عاشق می شدند و کینه توزی می کردند. این گذشته مشترک، حتی پس از دهه ها، تأثیر عمیقی بر زندگی کنونی آن ها گذاشته و با کشف دست ها، بار دیگر زنده می شود.
«شاید لوئیس نیومن به طور کامل، موضوع دست های داخل جعبه را فراموش نکرده بود، اما ماجرا به پس ذهنش رانده شده بود. زمان زیادی از آن می گذشت. شاید برای فردی جوان یا میان سال زمان زیادی نبود، اما جعبه حاوی اسکلت دست ها کمابیش در پستوی ذهن او مخفی شده بود، یعنی جایی که اسرار حل نشده و نه چندان جالبِ دوران اولیۀ زندگی یک فرد از نظر پنهان می شود.»
پیچیدگی روابط و مثلث های عشقی تاریک
همانطور که داستان عمیق تر می شود، رندل به بررسی دقیق روابط پیچیده، به ویژه مثلث عشقی وودی، آنیتا و آلن می پردازد. وودی، مردی جوان با خشمی فروخورده و حسادتی ویرانگر نسبت به آنیتا و آلن است. او نمی تواند رابطه پنهانی آنیتا و آلن را تحمل کند و این حسادت به تدریج او را به سمت جنون می کشاند. آنیتا، دختری زیبا و بی پرواست که با رفتارهای خود، آتش حسادت را در دل وودی شعله ور می کند و ناخواسته کاتالیزور فاجعه می شود. آلن نیز معشوق او و نماد عشق ممنوعه ای است که در نهایت بهای سنگینی برای آن می پردازد. انگیزه های پنهان، احساسات سرکوب شده و خیانت هایی که در دوران جنگ رخ داده بودند، همگی به تدریج فاش می شوند و نشان می دهند که چگونه این روابط تاریک و پیچیده، به تراژدی نهایی منجر شده است.
افشای حقیقت: جزئیات جنایت و تحقیقات
داستان به طرز استادانه ای به جزئیات وقوع جنایت و چگونگی کنار هم قرار گرفتن قطعات پازل می پردازد. مشخص می شود که وودی، تحت تأثیر خشم و حسادت بی حد و حصر خود، آنیتا و آلن را به قتل رسانده و سپس برای پنهان کردن جنایت، دست های آن ها را قطع کرده و در جعبه بیسکویت فلزی دفن کرده است. این جعبه، که قبلاً برای نگهداری پول مورد استفاده قرار می گرفت، با ابعادی حدود دوازده در هشت اینچ و قطر سه اینچ، اندازه ای مناسب برای پنهان کردن این بقایای وحشتناک داشت. رندل با ظرافت نشان می دهد که چگونه نبود فناوری های نوین مانند تلفن همراه، اینترنت و آزمایش DNA در دوران جنگ، به وودی این امکان را می دهد که برای دهه ها این راز را پنهان نگه دارد. اما زمان، که خود بزرگترین پرده بردار است، در نهایت حقیقت را آشکار می سازد و پیامدهای روحی و روانی این کشف، زندگی بازماندگان را برای همیشه تحت تأثیر قرار می دهد.
شخصیت های محوری و تحلیل روانشناختی
یکی از نقاط قوت کتاب دختری که آینده را می دانست، شخصیت پردازی عمیق و پیچیده ی آن است. رندل به جای تمرکز صرف بر معما، به واکاوی ذهن و روان شخصیت ها می پردازد و انگیزه های پنهان آن ها را به تصویر می کشد.
وودی (Woody): نماد خشم فروخورده
وودی شخصیت اصلی و یکی از پیچیده ترین کاراکترهای داستان است. او نمادی از خشم فروخورده و حسادتی است که می تواند ویرانگر باشد. از کودکی، وودی با احساس ناکافی بودن و نادیده گرفته شدن دست و پنجه نرم می کند. خشم او، که در ابتدا سرد و آهسته است، به تدریج اوج می گیرد و تمام وجودش را فرا می گیرد. این حسادت او نسبت به آنیتا و آلن، به خصوص رابطه پنهانی آن ها، او را به سمت اعمال خشونت آمیز سوق می دهد. رندل با ظرافت نشان می دهد که چگونه یک ذهن آشفته و تحت فشار، می تواند به چنین اعمال وحشتناکی دست بزند و چگونه انگیزه های روان شناختی، ریشه اصلی جنایت می شوند.
آنیتا (Anita): کاتالیزور فاجعه
آنیتا دختری جذاب، بی پروا و تا حدودی خودخواه است. او بدون اینکه قصد خاصی داشته باشد، با رفتارهای آزادانه و روابطش، کاتالیزور اتفاقات تلخ داستان می شود. آنیتا تجسمی از شور و هیجان جوانی است که در بستر محدودیت های دوران جنگ، به دنبال رهایی و عشق است. اما همین آزادی خواهی و عدم توجه به احساسات دیگران، به خصوص وودی، او را به قربانی تبدیل می کند. نقش او در داستان، فراتر از یک معشوقه ممنوعه است؛ او نیرویی است که احساسات پنهان را آشکار و تعادل شکننده روابط را بر هم می زند.
آلن (Alan): معشوق ممنوعه و قربانی
آلن نماد عشق ممنوعه ای است که بهایی سنگین دارد. او درگیر رابطه ای پنهانی با آنیتا می شود که برای هر دو نفر، به خصوص آلن، عواقب ناگواری به همراه دارد. آلن شخصیتی است که در دام عشق و شور جوانی گرفتار شده و بدون آگاهی از خطرات پیرامونش، وارد بازی خطرناکی می شود. سرنوشت او، یادآوری تلخی از پیامدهای عشق های ممنوعه و عواقب ناخواسته تصمیمات انسانی است.
لوئیس نیومن (Louise Newman): حافظه زنده گذشته
لوئیس نیومن، یکی از شخصیت های محوری در زمان حال است. او در دوران وقوع جنایت، دختربچه ای خردسال بوده که در همسایگی این افراد زندگی می کرده است. لوئیس نمادی از حافظه جمعی است؛ کسی که شاید به طور کامل وقایع را به یاد نمی آورد، اما تکه هایی از آن در پس ذهنش باقی مانده است. کشف جعبه دست ها، خاطرات او را بیدار می کند و او با کنار هم قرار دادن اطلاعات پراکنده و کمک به پلیس، نقشی حیاتی در افشای حقیقت ایفا می کند. حافظه لوئیس، کلیدی برای باز کردن قفل گذشته ای ۷۰ ساله است.
رزمری (Rosemary) و دیگر شخصیت های تاثیرگذار
رزمری، یکی دیگر از شخصیت هایی است که در جمع دوستان و همسایگان دوران جنگ حضور دارد. گرچه حضور او به اندازه شخصیت های اصلی پررنگ نیست، اما در مرور خاطرات و ایجاد بستری برای یادآوری، نقش ایفا می کند. او و سایر شخصیت های فرعی، مانند سایه هایی از گذشته عمل می کنند که با حضورشان، فضای معمایی و حس نوستالژی را عمیق تر می سازند. هر یک از آن ها با دیدگاه و خاطرات خود، به غنای داستان کمک کرده و ابعاد مختلف آن دوران را به تصویر می کشند.
مضامین اصلی کتاب: لایه های پنهان ذهن بشر
روت رندل در «دختری که آینده را می دانست» تنها به روایت یک داستان جنایی اکتفا نمی کند، بلکه به کاوش در مضامین عمیق روان شناختی و فلسفی می پردازد که این اثر را فراتر از یک رمان معمایی صرف قرار می دهد. موضوع اصلی دختری که آینده را می دانست، در چندین لایه قابل بررسی است.
تأثیر گذشته بر حال: سایه رازهای ناگفته
شاید مهم ترین مضمون کتاب، تأثیر ویرانگر و اجتناب ناپذیر گذشته بر زندگی کنونی افراد باشد. رندل به زیبایی نشان می دهد که چگونه رازها، جنایات و احساسات سرکوب شده دوران گذشته، حتی پس از دهه ها، می توانند سر از خاک برآورده و آرامش حال را بر هم زنند. کشف جعبه دست ها، نمادی قدرتمند از بازگشت گذشته است؛ گذشته ای که هیچ گاه به طور کامل دفن نمی شود و همیشه راهی برای خودنمایی پیدا می کند. این مضمون به خواننده یادآوری می کند که نمی توان از تاریخ فرار کرد و دیر یا زود، حقیقت خود را آشکار می سازد.
روان کاوی جنایت: کاوش در اعماق ذهن
رندل استادانه به روان کاوی انگیزه های جنایت می پردازد. او تنها به این نمی پردازد که چه کسی جنایت را مرتکب شده، بلکه چرا و چگونه آن را بررسی می کند. با نفوذ به اعماق ذهن وودی، نویسنده ریشه های روانی خشونت، حسادت و جنون را واکاوی می کند. این کتاب نشان می دهد که جنایت اغلب از پیچیدگی های ذهنی، احساسات سرکوب شده و روابط ناسالم نشأت می گیرد، نه صرفاً از یک عمل خبیثانه.
عشق، خیانت و حسادت: پیامدهای ویرانگر
مثلث های عشقی و پیامدهای ویرانگر حسادت، ستون فقرات عاطفی داستان را تشکیل می دهند. عشق ممنوعه آنیتا و آلن، و حسادت بیمارگونه وودی، منجر به یک فاجعه می شود. رندل به تحلیل این احساسات می پردازد و نشان می دهد که چگونه عشق می تواند به جنون تبدیل شود و حسادت، تا چه حد قادر به تباه کردن زندگی انسان ها و سوق دادن آن ها به سمت اعمال خشونت آمیز است. این مضمون، پیچیدگی های ذات انسان را در ارتباط با قدرتمندترین احساسات به تصویر می کشد.
حافظه و فراموشی: ساختار شکننده حقیقت
مضمون حافظه و فراموشی نیز در این کتاب بسیار برجسته است. چگونه خاطرات دستکاری می شوند؟ چگونه می توان آن ها را سرکوب کرد تا رازها پنهان بمانند؟ لوئیس نیومن، که تکه هایی از گذشته را به یاد می آورد، نقش کلیدی در این زمینه ایفا می کند. کتاب به این می پردازد که حافظه انسان تا چه حد شکننده و در عین حال قدرتمند است و چگونه می تواند در طول زمان تغییر کند یا برای حفظ اسرار، خود را دچار فراموشی کند. این مضمون، ماهیت سوبژکتیو حقیقت و نقش آن در حفظ رازهای خانوادگی و اجتماعی را به چالش می کشد.
عدالت و مجازات: دیر یا زود، حقیقت آشکار می شود
کشف راز قتل پس از ۷۰ سال، به بحث درباره عدالت و مجازات عمق می بخشد. آیا حقیقت همیشه راه خود را پیدا می کند؟ آیا زمان می تواند مانع از اجرای عدالت شود؟ این کتاب نشان می دهد که حتی پس از گذشت چندین دهه، جنایات پنهان نمی مانند و طبیعت خود به گونه ای است که دیر یا زود، حقایق آشکار می شوند. این مضمون، امید به اجرای عدالت را زنده نگه می دارد، حتی اگر بهای آن، سال ها انتظار و رنج باشد.
تغییرات اجتماعی و تکنولوژیکی: مقایسه دوران ها
رندل با ظرافت، تفاوت های اجتماعی و تکنولوژیکی دوران جنگ جهانی دوم (زمان وقوع جنایت) و زمان حال (زمان کشف) را مقایسه می کند. او به نبود تلفن همراه، اینترنت و پیشرفت های پزشکی مانند آزمایش DNA در آن زمان اشاره می کند و نشان می دهد که چگونه این کمبودها به مجرم اجازه داده تا سال ها از عدالت بگریزد. این مقایسه نه تنها به جنبه پلیسی داستان عمق می بخشد، بلکه به خواننده دیدگاهی از تفاوت های زندگی و روش های تحقیقاتی در دو برهه زمانی متفاوت می دهد و تأکید می کند که چگونه پیشرفت تکنولوژی می تواند در کشف حقایق پنهان نقش داشته باشد.
نگاهی عمیق تر به روت رندل: ملکه جنایت روانشناختی
روت رندل، با نام کامل روث باربارا رندل، یکی از برجسته ترین نویسندگان جنایی قرن بیستم بود. او که در سال ۱۹۳۰ در لندن متولد شد و در سال ۲۰۱۵ در سن ۸۵ سالگی درگذشت، میراثی غنی از رمان های جنایی روان شناختی از خود بر جای گذاشت. مادرش سوئدی و پدرش انگلیسی بود و همین پیشینه دوگانه، او را به زبان های سوئدی و دانمارکی نیز مسلط ساخت؛ تسلطی که شاید به او در درک عمیق تر فرهنگ ها و ابعاد پنهان ذهن بشر کمک کرد.
سبک نگارش منحصر به فرد رندل
سبک نگارش رندل چیزی فراتر از یک داستان جنایی معمولی است. او به جای تمرکز صرف بر چه کسی مرتکب جرم شده؟، به چرا و چگونه می پردازد. آثار او با تعلیق های روان شناختی عمیق، شخصیت پردازی های پیچیده و تمرکز بر انگیزه های پنهان انسان شناخته می شوند. رندل به خوبی می توانست به لایه های پنهان ذهن انسان نفوذ کند و تاریک ترین زوایای روان بشر را با جزئیاتی خیره کننده به تصویر بکشد. او نه تنها یک داستان نویس ماهر، بلکه یک تحلیلگر دقیق از طبیعت انسان بود که روابط اجتماعی، وسواس ها، ترس ها و فوبیاها را با ظرافتی بی نظیر به رشته تحریر درمی آورد. جزئیات زندگی روزمره و فضاسازی های دقیق، از دیگر ویژگی های برجسته قلم اوست که به خواننده اجازه می دهد تا کاملاً در دنیای داستان غرق شود.
آثار شاخص و جوایز متعدد
کارنامه ادبی روت رندل بسیار پربار است. او مجموعه ای طولانی از رمان ها را با محوریت کارآگاه واکسفورد خلق کرد که یکی از شناخته شده ترین شخصیت های ادبیات جنایی است و حتی به مجموعه تلویزیونی نیز تبدیل شد. علاوه بر این، رندل با نام مستعار باربارا وین نیز آثاری نوشت که عمدتاً رمان های روان شناختی تیره و پیچیده تر بودند. او در طول فعالیت حرفه ای خود جوایز ادبی متعددی را دریافت کرد که از جمله مهم ترین آن ها می توان به «خنجر طلا» و «خنجر نقره» از انجمن نویسندگان جنایی بریتانیا و همچنین «جایزه ادگار» از انجمن نویسندگان آمریکایی داستان های اسرارآمیز اشاره کرد. این جوایز، مهر تأییدی بر جایگاه رفیع او در ادبیات جهان و توانایی اش در خلق داستان های ماندگار بود.
اهمیت دختری که آینده را می دانست
«دختری که آینده را می دانست» اهمیت ویژه ای در کارنامه رندل دارد، چرا که این کتاب یکی از آخرین آثار او بود که تنها یک سال پیش از مرگش به رشته تحریر درآمد. این اثر نشان دهنده پختگی و اوج قلم اوست، جایی که او تمام تجربیات و توانایی های خود در خلق داستانی جنایی و روان شناختی را به نمایش می گذارد. این کتاب نه تنها اثری عمیق در ژانر خود است، بلکه به عنوان یک وصیت نامه ادبی از ملکه بی چون و چرای جنایت روان شناختی، جایگاه ویژه ای پیدا می کند.
چرا خواندن این کتاب (حتی پس از خلاصه) ارزشمند است؟
با وجود ارائه یک خلاصه جامع، تجربه واقعی خواندن «دختری که آینده را می دانست» توسط روت رندل، با درک چکیده داستان تفاوت اساسی دارد. خلاصه داستان تنها می تواند شما را با خطوط اصلی روایت، شخصیت ها و مضامین آشنا کند، اما هرگز نمی تواند جایگزین غرق شدن کامل در فضای رمان، نثر دقیق و پرجزئیات نویسنده و تعلیق تدریجی داستان شود.
غرق شدن در فضای رمان و نثر نویسنده
یکی از دلایل اصلی برای خواندن کامل این کتاب، لذت کشف جزئیات، واکاوی ظرایف روان شناختی شخصیت ها و غافلگیری هایی است که رندل با مهارت تمام در طول رمان می پراکند. نثر رندل، با توصیفات دقیق از محیط، حالات درونی شخصیت ها و روابط پیچیده ای که میان آن ها شکل می گیرد، به گونه ای است که خواننده را به عمق داستان می کشد. هر جمله و هر پاراگراف، با وسواس خاصی انتخاب شده تا اتمسفر خاص رمان را ایجاد کند و لایه های پنهان داستان را به تدریج آشکار سازد.
تجربه تعلیق و غافلگیری
خلاصه داستان می تواند نتیجه معما را فاش کند، اما نمی تواند هیجان و تعلیقی را که رندل در هر صفحه خلق می کند، منتقل سازد. خواندن کامل کتاب به شما این فرصت را می دهد که همراه با شخصیت ها، در تاریکی ها قدم بردارید، سرنخ ها را دنبال کنید و در نهایت، با افشای حقیقت، غافلگیر شوید. این تجربه تدریجی کشف، بخش جدایی ناپذیری از لذت خواندن یک رمان جنایی روان شناختی است که تنها با مطالعه کامل اثر حاصل می شود.
تحلیل عمیق تر روان شخصیت ها
در یک خلاصه، تحلیل شخصیت ها محدود است، اما در متن کامل کتاب، رندل فرصت می یابد تا به ریزترین جزئیات روانی آن ها بپردازد. خواننده با مطالعه کامل، می تواند انگیزه های پنهان، ترس ها، امیدها و شکست های هر شخصیت را عمیق تر درک کند و با آن ها ارتباط برقرار کند. این عمق شخصیت پردازی، یکی از برجسته ترین ویژگی های آثار رندل است که ارزش خواندن کامل کتاب را دوچندان می کند.
پس حتی اگر از طریق این خلاصه با داستان آشنا شدید، به خودتان فرصت دهید تا با غرق شدن در متن اصلی، جادوی داستان سرایی رندل را به طور کامل تجربه کنید. این کتاب، اثری است که باید آن را زندگی کرد، نه فقط از آن آگاه شد.
نتیجه گیری
«دختری که آینده را می دانست» اثر روت رندل، فراتر از یک رمان جنایی صرف، کاوشی عمیق در روان انسان و تأثیر بی مانند گذشته بر حال است. این کتاب، با کشف یک راز ۷۰ ساله، پرده از احساسات پنهان، خیانت ها و جنایاتی برمی دارد که در دوران جنگ جهانی دوم ریشه دوانده بودند و نشان می دهد که چگونه رازها، حتی پس از دهه ها، می توانند به سطح بیایند و آرامش حال را بر هم زنند. رندل با مهارت بی نظیر خود در شخصیت پردازی و تحلیل روان شناختی، خواننده را به اعماق ذهن شخصیت ها می برد و ریشه های خشونت و جنون را واکاوی می کند.
این اثر، قدرت نویسندگی روت رندل را در خلق داستانی ماندگار و تلخ به نمایش می گذارد که همزمان سرگرم کننده، آموزنده و تأمل برانگیز است. «دختری که آینده را می دانست» یادآور این حقیقت است که گذشته هیچ گاه به طور کامل نمی میرد و نمی توان برای همیشه بر احساسات و جنایات سرپوش گذاشت. این معرفی کتاب دختری که آینده را می دانست روت رندل، دعوتی است برای تأمل در ذات پیچیده انسان، قدرت زمان در پرده برداری از حقایق و تأثیرات عمیق روابط بر زندگی ما. این کتاب نه تنها برای علاقه مندان به رمان های جنایی، بلکه برای هر کسی که به واکاوی لایه های پنهان ذهن بشر علاقه مند است، اثری خواندنی و ارزشمند به شمار می رود.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه جامع کتاب دختری که آینده را می دانست (روت رندل)" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه جامع کتاب دختری که آینده را می دانست (روت رندل)"، کلیک کنید.